Thursday, January 27, 2011

از رنجی که می بریم ...

توقع زیادی نیست اگر از دار دنیا
تنها دو دست بخواهی که شانه هایت را محکم نگاه دارند تا استفراغ کنی
در آن دم که کودکی ات بی دعوت به آغوشت پناه آورده
وتو شوری اشکهایش را که تابحال نریخته بود می چشی
...
اشکهایی که گویا دیگر سر خشکیدن ندارند

ساعت 6 تا 8 شب
هفتم بهمن ما ه