Sunday, September 27, 2009

زندگی نامه

نقطه سر خط
زندگی آغاز می شود
...
رامشگران می نوازند
جلادان گردن می زنند
طوفانها در می گیرند وُ
جانها به بالا و پایین پرتاب می شوند
...
چشمانت را که خوب باز کنی
همه چیز به اندازه غنی ساختن اورانیوم توسط کشوری جهان سوم بی نمک به مذاقت می آید
...
کمی دورتر از آن
بی آنکه تفاوتش را بدانیم
قلمی جرقه ای را شعله ور می کند
یا جرقه ای قلمی را به کاغذ می کشد
از هر دو سو که بنگری زیباست
چرا که تنها شعر روی سنگ قبر است که می ماند
شامگاه یکشنبه
88/7/5
9:51

1 comment: