مدادي در دست مدادي در برابرم
امشب مدادرنگي هاي دوران کودکي ام را از صنوقچه بيرون آوردم
به آن اميد که رنگهايشان لباس راه راه زندان روحم را از تن برون آورد
به آن هوا که نقش هايم به حکم حبس ابد قطعي شده ام مهر برائت بکوباند
و تا طرحي رقم زنم که براي هميشه ننگ ناکفايتي را از تخلصي که براي معرفي خود بکار مي برم بزدايد
همچنان که در برابر آينه ي ذره بيني ام مشغول بازجويي از خودم بودم
مداد رنگي ها را در دست گرفتم
من به جنگ ديکتاتوري وجودم رهسپار م
مداد رنگي ها در در يک دست و قلمم در در دست ديگر
در کاغذ سپيد دفترم شعري را نقاشي مي کنم
تقديمي به جانهايي که به زندانباني خود تحت شکنجه اند
باشد که رنگهاي اين شعر روحهاي بيشماري را به پرواز در آورد
مدادي در دست مدادي در برابرم
مي سرايم و طرح مي زنم
آبي آبي زرد زرد..قرمز قرمز قرمز سبز
زنداني سياسي آزاد بايد گردد
7/10/8800:15
توی رنگین کمون برای سیاهی هم رنگ هست یعنی؟
ReplyDelete