دختر کبریت فروش سه کبریت داشت
هر کبریت یک آرزو
هرسه را روانه ی زباله دانی کرد و گفت
فرضا که سه آرزوی دیگرم هم محقق شد
آخرش که چه؟
...
از همین روست که من با تمام توانی که دارم
می دوم و دور می شوم
پنهان می شوم و رو ی بر می گردانم
از تو
ای رویایی ترین رویای من
29/10/88
1:23 ظهر
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
انسان با " امید " و " آرزوهاش " زندگی میکنه و زنده می مونه اگه اینارو ازش بگیرن دیگه انسان اسمش انسان نیست
ReplyDelete.
.
.
***
ReplyDeleteاز تو فرار می کنم ، تا همیشه همانی باشی که دیروز می شناختم . بی تو نفس کشیدن هم دشوار است ، اما تو را گونه ای دیگر دیدن ، مرگ است و من زندگی کردن با یاد تو را دوست دارم ، پس
می دوم و دور می شوم
پنهان می شوم و رو ی بر می گردانم
از تو
ای رویایی ترین رویای من
***
Elham
***
قسمتِ اوّلش کامل و خوب بود.
ReplyDeleteاز تمام دنیا چند ارزویی برایم مانده.میترسم...میترسم از روزی که به این خرده ارزوها برسم اما هنوز کسی که ارزو میکردم نباشم.هولناک تر از این خیال در ذهنم نمیگنجد.اری بهتر است ارزوهایم را برای روزی که بعد از ان روزی نیست نگه دارم
ReplyDelete