آموخته ام که جهان بر دو پایه استوار گشته
حقیقت اول درد و دیگری تنهایی
ترس را ذهن ما آفریده
و امید را خرافات
سلامتی
آزادی
و شادی را دوام نیست
مردن در راه حقیقت دستمایه ی بی نمک مبلغان است
عدالت ازلی بر درد هیچ کس مرهم ننهاده
حفاظت از بقا تلاش بی حاصل بشریت بر مافوق اراده اش است
آموخته ام فلسفه ی خلقت؛ بر فرض وجود
نیستی ما و تکامل آیندگان است
چه جای ترس و یاس از بودن و نیست شدن؟
از نیک بختی ماست بی شک
دیر یا زود درد و تنهایی مان را پایان است
شامگاه ۳۰ بهمن
۱۳۹۰
پاریس
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
آزادی از روز اول دروغ بود و بس
ReplyDeleteو شاید فقط مرگ پایان درد و تنهایی مان و شادی های بی دواممان باشد
.
.
.